در ماتم رسول
09 دی 1392 توسط آقا بابا رنگرز
شب هجر رسول وحی آمد شب قطع نزول وحی آمد
فلک را رکنِ آرامش شکسته زمین از اشکِ غم، در گل نشسته
ملایک جمله در جوش و خروشند خلایق جمله از ماتم خموشند
کنار بستر باباست زهرا ز غم دامانْش چون دریاست زهرا
به یک سو سر به دامن بوتراب است ز دیده اشک باران چون سحاب است
به سویی مجتبی در شور و شین است دو دستش حلقه بر دوش حسین است
نگاه مهر و ماه و هر دو کوکب شده خیره به حال زار زینب
همه حالی غمین دارند امشب زدیده اشک می بارند امشب